ایمپلنتهای دندانی امروزه به عنوان روشی جهت جایگزینی دندانهای از دست رفته، رواجی روزافزون یافته اند. در این راستا در جهت بهبود خواص این ایمپلنتها و ارتباطی مناسبتر با استخوان در برگیرنده آنها تحقیقات فراوانی در حال انجام است. این مطالعه به منظور دستیابی همزمان به دو هدف بهبود مقاومت خوردگی ایمپلنت فلزی و تامین سازگاری زیستی مطلوب از یکسو و همبندی با استخوان، تامین پیوند زیستی و کاهش زمان درمان از سوی دیگر انجام شد. فولاد زنگ نزن ۳۱۶ ال، آلیاژ کبالت-کرم-مولیبدن (وایتالیوم) و تیتانیوم خالص تجارتی، به عنوان زیر لایه فلزی ایمپلنت انتخاب گردید و هیدروکسی آپاتیت با تکنیک پاشش پلاسمایی بر روی آنها پوشش داده شد؛ سپس پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم طراحی و تهیه گردید؛ به همین منظور، پوشش هیدروکسی آپاتیت پاشش پلاسمایی شده بر روی تیتانیوم رسوب فیزیکی بخار شده که روی زیر لایه فولاد زنگ نزن قرار گرفته بود، نشانده شد. مشخصه یابی و ارزیابی پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم، با استفاده از تکنیکهای پراش پرتوایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی توزیع انرژی پرتوایکس (EDX) انجام شد و رفتار خوردگی ایمپلنتهای بدون پوشش و با پوشش با اجرای آزمونهای الکتروشیمیایی ارزیابی گردید تا تاثیر پوششها بر رفتار خوردگی ایمپلنت به عنوان شاخص اساسی سازگاری زیستی تعیین شود. نتایج نشان داد که در بین زیر لایه های بدون پوشش، تیتانیوم خالص تجارتی از بالاترین مقاومت خوردگی در محلولهای فیزیولوژیکی برخوردار است و فولاد زنگ نزن در پایین ترین رده قرار دارد. این رده بندی مستقل از نوع محلول فیزیولوژیکی است. پوشش هیدروکسی آپاتیت پاشش پلاسمایی شده، چگالی جریان خوردگی هر یک از سه نوع زیر لایه فلزی را کاهش میدهد ولی رده بندی مقاومت خوردگی آنها تغییری نمی کند. این پوشش همانند یک مانع مکانیکی روی زیر لایه عمل می کند ولی قادر نیست به طور کامل از برهمکنش فلز و محیط جلوگیری کند. پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم بر روی فولاد زنگ نزن، سبب بهبود مقاومت خوردگی می شود و چگالی جریان خوردگی را کاهش می دهد. چگالی جریان خوردگی فولاد زنگ نزن با پوشش کامپوزیتی معادل چگالی جریان خوردگی تیتانیوم با پوشش هیدروکسی آپاتیت است و این پدیده نیز مستقل از نوع محیط می باشد. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد که پوشش کامپوزیتی می تواند اهداف کاملا متمایز را همزمان حاصل نماید و تلفیق آن با فولاد زنگ نزن ۳۱۶ ال، جهت ساخت و تهیه ایمپلنتهای دندانی، ضمن تامین سازگاری زیستی. ترویج رشد استخوان، پیوند با بافت و تثبیت بیولوژیکی، می تواند مزایای کاهش هزینه و سهولت تهیه مواد و اجزای سازنده را نیز در برداشته باشد.
بیان مسأله: پاکسازی و شکلدهی کانال یکی از گامهای مهم در درمان ریشه دندان میباشد. در این مورد هر روزه وسایل جدیدی توسط شرکتهای مختلف طراحی و وارد بازار میشوند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان کارایی روشهای چرخشی Profile، Protaper، Flex Master و دستی NiTi K-File در آمادهسازی کانال ریشه انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی ۸۰ ریشه مزیال دندانهای مولر فک پایین انسان که تازه بیرون آورده شده بودند، انتخاب شدند. در هر ریشه یکی از کانالها به عنوان شاهد و کانال دیگر به عنوان مورد در نظر گرفته شد. این ریشهها به چهار گروه مساوی تقسیم شدند و هر یک از آنها توسط یکی از فایلهای Profile، Protaper، Flex Master و فایل دستی NiTi Kآماده شدند. پس از دکلسیفیکاسیون, مقاطع میکروسکوپی از ریشهها در فاصله ۳ و ۵ میلیمتری از انتهای اپکس تهیه شد و با استفاده از میکروسکوپ نوری ارزیابی شد. معیار ارزیابی بر اساس میزان دبری و پرهدنتین باقیمانده و میزان صاف شدن دیوارههای کانال بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری Kruskal- Wallis تحلیل گردید.
یافتهها: میزان دبری باقیمانده در مقطع ۳ میلیمتری، در گروه Protaper، Flex Master به طور معنیداری کمتر بود (۰۵/۰P<) ولی در مقطع ۵ میلیمتری اختلاف معنیداری مشاهده نشد. از نظر میزان پرهدنتین باقیمانده در مقاطع ۳ و ۵ میلیمتری اختلاف معنیداری مشاهده نشد. Protaper به طور معنیداری دیوارههای صافتری نسبت به گروههای دیگر در مقاطع ۳ و ۵ میلیمتری ایجاد نمود
(۰۵/۰P<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد برای پاکسازی کانال ریشه استفاده از فایل Protaper، مناسبتر باشد.
زمینه وهدف: حفظ شکل اصلی کانال و امنیت کار در حین آماده سازی کانالهای منحنی از مشکلات موجود در درمان ریشه دندان میباشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه چند فاکتور مهم در هنگام آماده سازی کانال با دو سیستم مختلف فایلهای چرخشی و دستی نیکل تیتانیوم انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۶۰ دندان کشیده شده انسان با انحنای ریشه بین ۱۰ تا ۴۲ درجه به دو گروه با میانگین انحنای ریشه مساوی تقسیم شدند. کانالها در یک گروه توسط فایلهای چرخشی فلکس مستر و در گروه دیگر توسط فایلهای دستی نیکل تیتانیوم هایژنیک آماده سازی شدند؛ پس از آماده سازی کانالها، میزان جا به جایی کانال ریشه، از دست دادن طول کارکرد، موارد شکستن فایل، سوراخ شدن ریشه وطول زمان کارکرد در دو گروه ثبت و مقایسه گردید. اطلاعات به دست آمده توسط آزمون t با سطح معنی داری ۰۵/۰P< مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: طبق نتایج به دست آمده، در هر دو روش انحنای کانال به خوبی حفظ شد. از دست دادن طول کارکرد، شکستن فایل و یا سوراخ شدن ریشه در هر دو روش مشاهده نشد. میانگین طول زمان کار در وسیله چرخشی به نحو معنی داری از فایل دستی کمتر بود.
نتیجهگیری: توصیه میشود با توجه به حفظ شکل کانال وامنیت مناسب در هر دو روش و به خصوص موفقیت آمیز بودن استفاده از وسیله چرخشی، معرفی یک نوع تکنیک چرخشی در برنامه آموزش اندودنتیک دانشجویان دندانپزشکی گنجانده شود.
روش بررسی: هفت عدد اباتمنت تیتانیومی (Branemark RP, Easy abutment) تهیه گردید. برای ساخت اباتمنتهای سرامیکی، از تکنیک copy milling (MAD/MAM) استفاده شد و با دوپلیکیت کردن اباتمنتهای تیتانیومی هفت عدد اباتمنت زیرکونیایی (ZirkonZahn, Sand in Taufers, Italy) تهیه شد. اباتمنتهای هر دو گروه، ابتدا با گشتاور ۳۵ Ncm بر روی مدل ایمپلنت محکم شدند و پس از ۱۰ دقیقه مجدداً گشتاور با همان مقدار اولیه، اعمال گردید. سپس اباتمنتها با Torque controller باز شده و مقادیر عددی detorque را در هر نمونه توسط تورک متر دیجیتالی به صورت درصدی از گشتاور ابتدایی ثبت گردید. آنالیز آماری توسط t-test صورت گرفت.
یافتهها: میانگین از دست دادن گشتاور در اباتمنتهای از پیشساخته ۷۱/۱۲ Ncm با انحراف معیار ۷۰/۱ و برای اباتمنتهای سرامیکی MAD-MAM، ۵۰/۱۵ Ncm با انحراف معیار ۶۷/۴ بود که از لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود نداشت (۲۳/۰P=).
نتیجهگیری: باتوجه به محدودیتهای این مطالعه، میتوان نتیجه گرفت که بین میزان detorque در اباتمنتهای سرامیکی از نوع MAD/MAM و تیتانیومی تفاوتی وجود ندارد.
زمینه و هدف: در پاسخ به نیازهای زیبایی و استفاده از اباتمنتهای سرامیکی، تشخیص عدم تطابق در محل اتصال اباتمنت- ایمپلنت، اهمیت ویژهای مییابد. هدف این مطالعه بررسی حساسیت و ویژگی تصاویر رادیوگرافی در تشخیص عدم تطابق اباتمنتهای زیرکونیایی و تیتانیومی در سه نوع ناحیه اتصال بود.
روش بررسی: از هر کدام از سیستمهای Branemark، Noble active و Replace یک ایمپلنت با قطر متوسط در مدلهای آکریلی مانت شد. اباتمنتهای تیتانیومی و زیرکونیایی یک بار با انطباق صحیح و یک بار با فاصله ۰,۵ میلیمتر به ایمپلنتها متصل شدند. از دوازده حالت به دست آمده، تصاویر رادیوگرافی دیجیتال با زوایای عمودی و افقی صفر درجه تهیه شد و برای ارزیابی وجود یا عدم وجود شکاف، به ده نفر متخصص در درمان ایمپلنت در دو نوبت زمانی نشان داده شد. آنالیز آماری توسط انالیز کاپا صورت گرفت.
یافتهها: ضریب همبستگی بین طبقهای (ICC) نوبتهای اول و دوم به ترتیب ۵۲/۰ و ۷۲/۰ بود (P<۰,۰۱). حساسیت تشخیص شکاف در گروههای مطالعه قابل قبول بود (۱۰۰-۹۵%)، به جز در Noble active با اباتمنت تیتانیومی که کمترین میزان را داشت (۳۵%). ویژگی تمام گروهها قابل قبول بود (۹۵-۸۰%) غیر از Noble active و Replace با اباتمنتهای زیرکونیایی که به ترتیب ۴۵% و ۳۰% بود و در Branemark با اباتمنت تیتانیومی بیشترین مقدار را داشت (۹۵%).
نتیجهگیری: حساسیت تصاویر رادیوگرافی در تشخیص عدم تطابق تنها در Noble active با اباتمنت تیتانیومی قابل قبول نمیباشد. ویژگی تصاویر رادیوگرافی در موارد عدم وجود شکاف در اباتمنتهای تیتانیومی مطلوبتر است.
زمینه و هدف: کاهش شکستها در فرایند کاشت ایمپلنتهای دندانی از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه محققان بوده است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر بیومکانیکی دو جنس مختلف ایمپلنت دندانی پس از کاشت و بارگذاری در استخوان فک بود.
روش بررسی: یک مدل سه بعدی از فک پایین توسط نرمافزار MIMICS ۱۰,۰۱ طراحی شد. از روی مدل به دست آمده، بخش انتهایی فک پایین در نرمافزار CATIA V۵ طراحی گردید و فرایند دریلینگ بخش کورتیکال آن بهکمک شبیهسازی با روش تحلیل اجزای محدود در نرمافزار DEFORM-۳D V۶,۱ انجام شد. سپس مدل سه بعدی حفره ایجاد شده از محل دریل شده استخراج گردید و یک مدل ایمپلنت دندانی ITI که در نرمافزار CATIA V۵ طراحی شده بود، داخل آن قرار داده شد. فضای باقیمانده بین ایمپلنت و حفره ایجاد شده به عنوان استخوان کورتیکال تازه تشکیل شده در محل دریلینگ، پس از گذشت
۶ هفته از کاشت ایمپلنت تعیین شد و خواص مکانیکی استخوان جدید به نرمافزار DEFORM-۳D V۶,۱ وارد گردید و بارگذاری بر سطح دو ایمپلنت با جنسهای تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم اعمال شد.
یافتهها: تغییرات حجمی پدید آمده در استخوان کورتیکال تازه تشکیل شده در اطراف ایمپلنت تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم به ترتیب برابر با ۲۳۸/۰ و ۲۴۲/۰ درصد به دست آمد. همچنین، میزان حرکت ایمپلنتها در داخل استخوان فک برای جنس تیتانیوم خالص ۰۰۵۱۴/۰ و برای زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم معادل ۰۰۵۳۸/۰ میلیمتر بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که از نظر بیومکانیکی، ایمپلنت دندانی با جنس تیتانیوم خالص شرایط مناسبتری را در استخوان فک نسبت به جنس زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم ایجاد میکند.
زمینه و هدف: کاهش شکستها در فرایند کاشت ایمپلنتهای دندانی از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه محققان بوده است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر بیومکانیکی دو جنس مختلف ایمپلنت دندانی پس از کاشت و بارگذاری در استخوان فک بود.
روش بررسی: یک مدل سه بعدی از فک پایین توسط نرمافزار MIMICS ۱۰,۰۱ طراحی شد. از روی مدل به دست آمده، بخش انتهایی فک پایین در نرمافزار CATIA V۵ طراحی گردید و فرایند دریلینگ بخش کورتیکال آن بهکمک شبیهسازی با روش تحلیل اجزای محدود در نرمافزار DEFORM-۳D V۶,۱ انجام شد. سپس مدل سه بعدی حفره ایجاد شده از محل دریل شده استخراج گردید و یک مدل ایمپلنت دندانی ITI که در نرمافزار CATIA V۵ طراحی شده بود، داخل آن قرار داده شد. فضای باقیمانده بین ایمپلنت و حفره ایجاد شده به عنوان استخوان کورتیکال تازه تشکیل شده در محل دریلینگ، پس از گذشت
۶ هفته از کاشت ایمپلنت تعیین شد و خواص مکانیکی استخوان جدید به نرمافزار DEFORM-۳D V۶,۱ وارد گردید و بارگذاری بر سطح دو ایمپلنت با جنسهای تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم اعمال شد.
یافتهها: تغییرات حجمی پدید آمده در استخوان کورتیکال تازه تشکیل شده در اطراف ایمپلنت تیتانیوم خالص و زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم به ترتیب برابر با ۲۳۸/۰ و ۲۴۲/۰ درصد به دست آمد. همچنین، میزان حرکت ایمپلنتها در داخل استخوان فک برای جنس تیتانیوم خالص ۰۰۵۱۴/۰ و برای زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم معادل ۰۰۵۳۸/۰ میلیمتر بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که از نظر بیومکانیکی، ایمپلنت دندانی با جنس تیتانیوم خالص شرایط مناسبتری را در استخوان فک نسبت به جنس زیرکونیوم -۵/۲% نایوبیوم ایجاد میکند.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb